کاری از مانا نیستانی
بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست،
نیکی پاسخ نیکی
و بدی سزای بدی،
نتیجه ی زندگی ما اعمال ماست.
«زرتشت»
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان برای هر انسان برادری ست.
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست و قلب برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو بخاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف ؛ زندگیست
تا من بخاطر آخرین شعر رنج جستجوی قافیه نبرم...
روزی که تو بیایی ؛ برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوتر هایمان دانه بریزیم...
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که دیگر نباشم.
""احمد شاملو""
زندگی دوختن شادیهاست
و به تن کردن پیراهن گلدار امید
زندگانی هنر هم نفسی با غم هاست
زندگانی هنر هم سفری با رنج است
زندگانی هنر سوختن اکنون با روشنی آینده است
زندگانی هنر ساختن پنجره بر بیداری است
زندگانی یافتن روزنه در تاریکی است
زندگانی
گاهی آری به همین باریکی در همین نزدیکی است
زندگانی هنر بافتن پارچه زیبایی است
زندگی دوختن شادیهاست
و به تن کردن پیراهن گلدار امید.
آزادی در کلمه ای نمی گنجد
آزادی یک واژه نیست
آزادی یک حس مبهم است
حسی که سالها در پی آنیم
...
عاشق شدن
مثل دست زدن به آتيش مي مونه .
پس سعي کن تا وقتي که جراتش رو پيدا نکردي
هيچ وقت بهش دست نزني
اما اگه بهش دست زدي سعي کن
طاقتش رو داشته باشي که تو دستهات نگهش داري
فراموش مکن
تا باران نباشد رنگين کمان نيست
تا تلخي نباشد شيريني نيست
و گاهي همين دشواري هاست
که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد
خواهي ديد ،
آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند.
من ياور يقين و عدالتم
من زندگي ها خواهم ساخت،
من خوشي هاي بسيار خواهم آورد
من ملتم را سربلند ساحت زمين خواهم کرد،
زيرا شادماني او شادماني من است.
کوروش کبیر
به پاس هنرمندان آزاده اي كه زير فشار سازش
نكردند و تا ابد در قلبها ماندني شدند.
“ مهران مدیری “
به هیچ وجه حاضر نشد در محضر رهبر حاضر شود و
به همین دلیل سریالش توقیف شد
وقتی روی صحنه آمد تمام سالن به احترامش به پا
خاستند . از جوان ها گرفته تا پیشکسوت ها . صحنه
ی با شکوهی بود . خداوند هرکس را بخواهد عزیز
می گرداند . به مردم تعظیم کرد و پشت میکروفون
نشست . در صدایش آرامش خاصی جاری بود .
سلام کرد . نگاهش کمی باران داشت .
چند جمله ی به یاد ماندنی گفت :
” استاد مشایخی برای من
بسیار قابل احترام است . آن دیالوگ زیبا در کمال
الملک را هرگز فراموش نمی کنم وقتی استاد نقاش
به ناصرالدین شاه گفت : در ممالک دیگر هنرمند چون
من فراوان است و آنها همه را به غایت تکریم می
کنند . اما در اینجا فقط من یک نفر هستم و شما با
من چه کردید …… “
با شنیدن این جمله ها حسی
شبیه اندوه به دلم زخم زد . یاد خیلی ها افتادم . قلب
های شکسته . چشم های بی سو . حرمت های
تکه پاره … فضای احساسی مراسم بسیار سنگین
بود و کمتر کسی به عمق حرف های مهران مدیری
دقت کرد . او مثل همیشه کوتاه گفت و تلخ . شاید
کمی آزرده بود . نه اشتباه کردم . حتما کمی آزرده
بود . بهتر بگویم . حتما خیلی آزرده بود…
ای آب گهربار و نیلگون کشورم
ای آخرين پنا هم و مأ وا و سنگرم
امواج تو تلاطم عشق است دردلم
ای عشق پر تلاطم و موج شناورم
ما خون خويش دردل جام تو كرده ايم
تا شهدعشق جمله بريزی به ساغرم
آواز عاشقانه بخوان ای خليج عشق
اين جمله بود ذكر شهيدان لشكرم
از آن زمان كه نقشه ايران كشيده شد
نام و نشان كشور شيران كشيده شد
هر قطعه را فضايی و نامی نهاده اند
نقش توهم خليج دليران كشيده شد
شكل ترا به گونه ی يك تاج بسته اند
تاج وطن زحكمت پيران كشيده شد
اين قطعه هم بنام وطن شد خليج فارس
اين نقشه ها به حكم اميران كشيده شد
گلبانگ عشق از دل ميهن ترانه زد
فرياد شوق از دل ايران كشيده شد
امواج بی امان كه بپيچد درون آب
هر موج سهمگين كه بر آيد ز اندرون
آن نعره هاي محكم مردان سينه چا ك
فرياد داد خواهی عاشقان بيستون
پيچد در آسمان همه يك سو و يك صدا
چون ضربتی كه دولت دشمن كند نگون
در راه اعتـلای چـنيـن خـاك لاله گـون
صـدجـان فـدا نموده به پيـكارتن به تن
تـا مرد جنگ باشد و يـاران جان به كـف
پــيروز و جــاودانــه بــمانـد سرای من
سركـن سرود عشـق كه مانـد به يـادگـار
از عـاشقـان تـرانــه و از شـاعران سخن
دوشيـزگان ما هـمه هشيار و بيقـرار
مـاننـد مرد جـنگ به مـيدان كـارزار
همچون طناب دار به پيچند وقت جنگ
حـلقـوم دشمنـان به دو گيسوي تابـدار
نـازم بـر ايـن وطـن كه زنانش زاقتدار
جان میدهنـد در ره ميهـن بـه افتـخار
خوانـدم سرود عشـق بهنام خليج فارس
بـا آن ترانـهای كه بــماند بـه يـادگار
امشب بخوان كه كشور جانان سرای ماست
اين دشت لالهگون خراسان سرای ماست
آن رود پـرتـلاطـم و ايـن خـاك پـرگــهر
كارون پـرصلابت و كـرمان سرای ماست
از ســرزمـين رستــم و دريــاچـه خــزر
تـا خـاك سرخ بانه و مهران سرای ماست
از كـــوه بـيستـون و دمــاوند پــرغـرور
تـا خطه سهنـد و سپـاهان سـرای ماست
مجموع اين وطن همه يك خانه بيش نيست
امشب بخوان كه خانه ايران سرای ماست
ای دل بـخوان ترانه به نام خليـج فارس
گـلبانگ عاشقـانـه بـهنـام خـليج فـارس
سـركـن سرود عشـق بـزن ساز عـاشقی
بـا چـنگ و بـا چغانه بـهنـام خـليج فارس
مـا دل سپـردهايم بـرايـن آب نــيلگـون
ايـن لولوی زمـانه بـه نـام خـليـج فـارس
ای دل بـخوان چـو شـاعر آزاد ايـن وطن
اشـعـار جـاودانـه بـه نـام خــليج فـارس
آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند
حكم خليج فارس به نام تو كرده اند.