۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

توهُّماتِ يك آميبِ 45 كروموزومی!: مبطلات!

  "او می‌ترسید تا مبادا روزه‌اش باطل شود 
و من هراسان بودم که جوانی باطل شده‌ام را چگونه قضا کنم... 
او روزه‌اش را به افطار نشست و من جوانی‌ام را..."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر