پر آواز قناری است دلم
کنار دریچه ای در زمستان
تا صبح
حدود من بالهای پرنده ای است
یا سنجاق زده به میله های قفس
یا سینه سپرده به پهنای برهوت
مصیبت امروز
دور خوابی است که در مُخَیِله پدرانی که سینه در سینه مغول
سرخ در خاک غلطیدند
نمی نشیند
اندیشه پرواز ممنوع است
استنطاق در پستو
صلابه بر سر گذر
پر است
پر آواز قناری دلم
با همه هجوم زمستان
با همه تیغ هایی که برکشیده اند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر