اگر اسم واتهامش را درنظر نگیریم ،چیزیش عوض نمی شود
می کشند ومی کشند ومی کشند ...
چه قصابخانه ای است این دنیای بشریت !
اما قربانی اصلی ،انسان اندیشمند ،انسان آزاده ،هیچ کجا درخانه خودش نیست ،
همه جا تنهاست ،همه جا دراقلیت محض است.
چگونه می توان برای جهان نوین طرحی ارائه داد
درحالی که تعصب مجالی به اندیشه نمی دهد ؟
چگونه می توان دستی به برادری پیش برد
وقتی که تو وجود مرا نجس می شمری ؟
چگونه می توانم درکنار تو حقی برای خودم قائل باشم
وقتی که تو خود را مولا وصاحب من میدانی وخون مرا حلال می شناسی ؟
چگونه می توان درحق وناحق سخن من عادلانه قضاوت کنی ،
تو که پیشاپیش قبل از ان که من لب به سخن باز کرده باشم
مرا به کفر وزندقه متهم کرده ای ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر