۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

ماراتمی

 

aksyek_13

کاری از مانا نیستانی

دنیا از دید چارلی چاپلین

دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم
تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
(چارلی چاپلین) ‏

بهشت ودوزخ

بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست،

نیکی پاسخ نیکی

و بدی سزای بدی،

نتیجه ی زندگی ما اعمال ماست.

«زرتشت»

به یاد فرهاد …

فقط صداست که می ماند …

3492242(2)

زندگینامه

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

بدون عنوان

این سه راهی است

که در پیش پای هر انسانی گشوده است :

پلیدی ، پاکی ، پوچی .

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

عبادت وگناه …

r (40)

گناهی که پشیمانی به بار بیاورد

بهتر از عبادتی است

که غرور بیاورد

ثبت احمدی نژاد به عنوان مفاخر ملی !!؟

ندای سبز آزادی: دبیرکل امور بین الملل وزارت فرهنگ و ارشاد، گفت که احمدی نژاد به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی کشور معرفی خواهد شد و نشان لیاقت فرهنگی و بارکُد مربوطه را دریافت خواهد کرد. ( به نقل از روزنامه جام جم ).ـ
در موتور جستجوگر اینترنتی دولت دهمی  "یا حق"، مفاخر فرهنگی را جستجو کردیم و به چنین مفاخر فرهنگی برخورد کردیم :‌
سعد بن ابی وقاص : جهت معدوم کردن کتب ضالّه ی ایرانیان، و کتابخانه های کفار در سرزمین ایران، در عملیات فتح ایران در قرن ۱ هجری.
چنگیز مغول : به دلیل تلاشهای شبانه روزی برای اصلاح ادبیات و شعر منحط قرن ۷ هجری ، و نیز هدایت ِ عطار نیشابوری به راه راست و دیار باقی.
تیمور لنگ : به جهت استمرار در پاکسازی شر و ور گویان  سرزمین های حاشیه ی خزر در قرن ۸ هجری.
اشرف افغان : به دلیل برخورد قاطع و مبارزه با هنرمندان  اصفهانی  "اون طرفی" در قرن ۱۲، و تعطیل کردن بساط اصفهان به عنوان جرثومه ی فساد و تنبیه هنرمندان  بی ریشه.
آغا محمد خان : ... ـ
محمد علی شاه : جهت خدمات ارزنده در راستای بسط و گسترش روزنامه نگاری و تسهیلات متعدد برای روزنامه نگاران ِ دوران مشروطه. نصیحت های مشفقانه ی روزنامه نگاران که عمدتا در باغ شاه انجام میشد.
محمود احمدی نژاد : جهت  احیای طرح مبارزه با مفاسد فرهنگی - ملی، و حذف هنرمندان "اون طرفی" با کمک مشاوران گوناگون، از جمله : محمد حسینی (‌وزیر ارشاد)، سلحشور (کارگردان  متعهد) و دیگر هنرمندان ِ ملحق شده از حوزه های لشکری و چماقداری و جان بر کفی به تیم فرهنگی.
مبارزه با خانه های فسادِ فرهنگ سرا ها و خانه ی هنرمندان.
استاد نمودن  تئاتر.
اجرای طرح ضایع کردن  هنرمند هایی که در جامعه محبوبیت کذایی و ساختگی دارند.
پروژه ی تبدیل انسان های جان برکف به هنرمندان  مستعد در عرض یک هفته.
همچنین، محمود، نخستین رئیس حکومت در طول تاریخ بشریت است که خود هنرمند است. نقاشی می کند. شعر می گوید، سینماگر است، عکاس حرفه ای است، و از هر انگشتش صد تا هنر می ریزد. لذا دو سه جایزه و پنج مدال ِ اضافی ِو سیمرغ و نخل طلا ی دیگر هم به او اهدا خواهد شد

روزی می رسد…

roshanak_nateghipour-600x900

روزی میرسد که شاخه های خشکیده ام سبز میشود،

این را به اعتماد آفتابی که در جان توست میگویم

کاش می شد…

r (375)

کاش میشد در غروب آفتاب ،

بی صدا با سایه ها کوچید و رفت !

کاریکاتور

TOSO-BORKOVIC-Serbia

در باب پخش نشدن ربنا با صدای مخملی

استاد شجریان

من آن روز را انتظار می کشم

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.

روزی که کمترین سرود بوسه است

و هر انسان برای هر انسان برادری ست.

روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند

قفل افسانه ایست و قلب برای زندگی بس است.

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است

تا تو بخاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی

روزی که آهنگ هر حرف ؛ زندگیست

تا من بخاطر آخرین شعر رنج جستجوی قافیه نبرم...

روزی که تو بیایی ؛ برای همیشه بیایی

و مهربانی با زیبایی یکسان شود.

روزی که ما دوباره برای کبوتر هایمان دانه بریزیم...

و من آن روز را انتظار می کشم

حتی روزی که دیگر نباشم.

""احمد شاملو""

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

زندگی

زندگی دوختن شادیهاست

و به تن کردن پیراهن گلدار امید

زندگانی هنر هم نفسی با غم هاست

زندگانی هنر هم سفری با رنج است

زندگانی هنر سوختن اکنون با روشنی آینده است

زندگانی هنر ساختن پنجره بر بیداری است

زندگانی یافتن روزنه در تاریکی است

زندگانی

گاهی آری به همین باریکی در همین نزدیکی است

زندگانی هنر بافتن پارچه زیبایی است

زندگی دوختن شادیهاست

و به تن کردن پیراهن گلدار امید.

آزادی

 

 

آزادی در کلمه ای نمی گنجد

آزادی یک واژه نیست 

14

آزادی یک حس مبهم است

حسی که سالها در پی آنیم

...

۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

انتقام نرم

برای سرکوب نیازهایم
برای حقارت سالهای سوخته
برای روزهای کال وتلخی که اسمش مدرسه بود
برای بلوغی که هرگزجنس مخالف رالمس نکردانتقام میگیرم.
برای شستشوی کثیف مغزهایمان
برای خواهرم که زیرحجم سنگین فقرتن میفروشدوچه رقت بار.
برای آبروی رفته ایران که دیگربرنمیگرددانتقام میگیرم.
تاآخرین قطره ی خون
تاآخرین لحظه ی ظلم
وتاآزادی زندانیان سیاسی
نرم میجنگم وانتقام میگیرم.
برای برادرم که سربه داردادوتن به ذلت نداد
برای جوانی ام که درتفتیش عقایدشکنجه شدانتقام میگرم.
کاش درباغچه ی گیلان گلسرخی دوباره میرویید.
برای اعدام گلسرخی هاانتقام میگیرم.
برای خانه هایی که اسلام ایرانی سیاه پوش کرد
برای سرنگونی یزیدزمان که جای خدانشسته
نرم میجنگم وانتقام میگیرم.
امین آزاد

لحظه دیدار

لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه هستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
هان به غفلت نخراشی گونه ام را به تیغ
ای نپریشی صافی زلفکم را باد
آبرویم را نریزی دل ؟

عاشقی

r (343)

عاشق شدن

مثل دست زدن به آتيش مي مونه .

پس سعي کن تا وقتي که جراتش رو پيدا نکردي

هيچ وقت بهش دست نزني

اما اگه بهش دست زدي سعي کن

طاقتش رو داشته باشي که تو دستهات نگهش داري

فراموش مکن…

فراموش مکن

تا باران نباشد رنگين کمان نيست

تا تلخي نباشد شيريني نيست

و گاهي همين دشواري هاست

که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد

خواهي ديد ،

آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند.

سخنی از کورش کبیر

من ياور يقين و عدالتم

من زندگي ها خواهم ساخت،

من خوشي هاي بسيار خواهم آورد

من ملتم را سربلند ساحت زمين خواهم کرد،

زيرا شادماني او شادماني من است.

کوروش کبیر

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

یادداشت رضا رشید پور درباره مهران مدیری

به پاس هنرمندان آزاده اي كه زير فشار سازش

نكردند و تا ابد در قلبها ماندني شدند.

khosroye-iran-01

مهران مدیری

به هیچ وجه حاضر نشد در محضر رهبر حاضر شود و

به همین دلیل سریالش توقیف شد

وقتی روی صحنه آمد تمام سالن به احترامش به پا

خاستند . از جوان ها گرفته تا پیشکسوت ها . صحنه

ی با شکوهی بود . خداوند هرکس را بخواهد عزیز

می گرداند . به مردم تعظیم کرد و پشت میکروفون

نشست . در صدایش آرامش خاصی جاری بود .

سلام کرد . نگاهش کمی باران داشت .

چند جمله ی به یاد ماندنی گفت :

” استاد مشایخی برای من

بسیار قابل احترام است . آن دیالوگ زیبا در کمال

الملک را هرگز فراموش نمی کنم وقتی استاد نقاش

به ناصرالدین شاه گفت : در ممالک دیگر هنرمند چون

من فراوان است و آنها همه را به غایت تکریم می

کنند . اما در اینجا فقط من یک نفر هستم و شما با

من چه کردید …… “

با شنیدن این جمله ها حسی

شبیه اندوه به دلم زخم زد . یاد خیلی ها افتادم . قلب

های شکسته . چشم های بی سو . حرمت های

تکه پاره … فضای احساسی مراسم بسیار سنگین

بود و کمتر کسی به عمق حرف های مهران مدیری

دقت کرد . او مثل همیشه کوتاه گفت و تلخ . شاید

کمی آزرده بود . نه اشتباه کردم . حتما کمی آزرده

بود . بهتر بگویم . حتما خیلی آزرده بود…

29ekxlw 29ekxlw 29ekxlw

خلیج همیشه فارس

ای آب گهربار و نیلگون کشورم

ای آخرين پنا هم و مأ وا و سنگرم

امواج تو تلاطم عشق است دردلم

ای عشق پر تلاطم و موج شناورم

ما خون خويش دردل جام تو كرده ايم

تا شهدعشق جمله بريزی به ساغرم

آواز عاشقانه بخوان ای خليج عشق

اين جمله بود ذكر شهيدان لشكرم

از آن زمان كه نقشه ايران كشيده شد

نام و نشان كشور شيران كشيده شد

khalij-fars-festival []

هر قطعه را فضايی و نامی نهاده اند

نقش توهم خليج دليران كشيده شد

شكل ترا به گونه ی يك تاج بسته اند

تاج وطن زحكمت پيران كشيده شد

اين قطعه هم بنام وطن شد خليج فارس

اين نقشه ها به حكم اميران كشيده شد

گلبانگ عشق از دل ميهن ترانه زد

فرياد شوق از دل ايران كشيده شد

امواج بی امان كه بپيچد درون آب

هر موج سهمگين كه بر آيد ز اندرون

آن نعره هاي محكم مردان سينه چا ك

فرياد داد خواهی عاشقان بيستون

پيچد در آسمان همه يك سو و يك صدا

چون ضربتی كه دولت دشمن كند نگون

در راه اعتـلای چـنيـن خـاك لاله گـون

صـدجـان فـدا نموده به پيـكارتن به تن

تـا مرد جنگ باشد و يـاران جان به كـف

پــيروز و جــاودانــه بــمانـد سرای من

سركـن سرود عشـق كه مانـد به يـادگـار

از عـاشقـان تـرانــه و از شـاعران سخن

دوشيـزگان ما هـمه هشيار و بي‌قـرار

مـاننـد مرد جـنگ به مـيدان كـارزار

هم‌چون طناب دار به پيچند وقت جنگ

حـلقـوم دشمنـان به دو گيسوي تابـدار

نـازم بـر ايـن وطـن كه زنانش زاقتدار

جان می‌دهنـد در ره ميهـن بـه افتـخار

خوانـدم سرود عشـق به‌نام خليج فارس

بـا آن ترانـه‌ای كه بــماند بـه يـادگار

امشب بخوان كه كشور جانان سرای ماست

اين دشت لاله‌گون خراسان سرای ماست

آن رود پـرتـلاطـم و ايـن خـاك پـرگــهر

كارون پـرصلابت و كـرمان سرای ماست

از ســرزمـين رستــم و دريــاچـه خــزر

تـا خـاك سرخ بانه و مهران سرای ماست

از كـــوه بـيستـون و دمــاوند پــرغـرور

تـا خطه سهنـد و سپـاهان سـرای ماست

مجموع اين وطن همه يك خانه بيش نيست

امشب بخوان كه خانه ايران سرای ماست

ای دل بـخوان ترانه به ‌نام خليـج فارس

گـلبانگ عاشقـانـه بـه‌نـام خـليج فـارس

سـركـن سرود عشـق بـزن ساز عـاشقی

بـا چـنگ و بـا چغانه بـه‌نـام خـليج فارس

مـا دل سپـرده‌ايم بـرايـن آب نــيلگـون

ايـن لولوی زمـانه بـه نـام خـليـج فـارس

ای دل بـخوان چـو شـاعر آزاد ايـن وطن

اشـعـار جـاودانـه بـه نـام خــليج فـارس

آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند

حكم خليج فارس به نام تو كرده اند.

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

پاینده باش ای ایران ما

تا جان هست در تنم
می فشانم بهر آزادی
آزادی قلب ایرانی
ایرانی تا ابد باقی
ایران ! ایران !
چه آمد بر آن
ترکیب سبز و سرخ و تو
انبوه شور و شوق تو
غم باردم
اشک آردم
دل بایدم
تیر و خون شایدم
این جان من تا فدای ره پاک آزادی و صلح فردای تو
ایران من تا نماند به جای دشمن مردم و خاک و دریای تو
آزادی قلب ایرانی
ایرانی تا ابد باقی

پاینده باش ای ایران ما